کسب درآمد

دوشنبه 92/11/14

نوشته های جالب فیس بوکی

نوشته های جالب فیس بوکی



میخوام از چنتا درد دخترونه براتون بگم ..
دخترا آماده باشین گـــــــریه کنـــــید !!!

فک کن تازه لاک زده باشی و حواست نباشه , دست کنی تو موهات !!!
از اون بدتر لاک زدی و دیرت شده و میخوای دکمه هاتو ببندی !!!
از اون فاجعه تر وقتی کامل آرایش کردی و میخوای لباس یقه اسکی بپوشی !!!
بعد مثلا از بیرون میای و آرایشتو پاک میکنی , همون موقع کار پیش میاد باز باید بری بیرون !




نوشته های جالب فیس بوکی



خبر فور? فور? "
.
.
لحظات? پ?ش با خبر شد?م
هواپ?ما? مسافربر? که از ن?و?ورک
عازم دب? بود از آسمان کشورمون
عبور کرد .,
اما لحظات? بعد از ورود در آسمان ا?ران
متوجه خطوط عج?ب? در رادار م?شه ..
و ناگهان با چ?ز عج?ب? برخورد م?کنه
و متاسفانه در خل?ج فارس سقوط م? کنه ...
به گزارش خبرگزار? "***"
پس از کشف و بررس? جعبه س?اه
علت سقوط هواپ?ما برخورد با )) کل?پس ?ه دختر ا?ران?
(( بوده ...
روحشان شاد و ?ادشان گرام?




نوشته های جالب فیس بوکی



الان بچه هه 7 ساله تخت دو نفره داره.
زمان ما، میذاشتن ما رو پاهاشون به حالت سانتریفوژ اینقد تکون میدادن تا پلاسمای خونمون جدا میشد میخوابیدیم




نوشته های جالب فیس بوکی



استاد م?گه چرا سمت راست ک?س هم?شه شلوغ تر از سمته چپه ! ؟
گفت?م : چون وا?رلس ا?نور بهتر آنتن م?ده !!!!!!
دچار ?اس فلسف? شد ب?چاره




نوشته های جالب فیس بوکی



نکات ظریف پنهان کاری:
اگه رو فرش یه پارچ آب ریختین:در کمال خونسردی یه بالش بزارین روش تا خودش خشک شه
نمک ریختین؟ دیگه خودتون میدونین که! با دست بزنین پخش وپلا شه
فلفل ریختین؟ چون بو میده، اول دو لیوان آب بریزین، بعد یه بالش بزارین روش!




نوشته های جالب فیس بوکی



بچه بودم،
بابام منو برده بود مسجد، امام جماعت هم پیر بود آروم آروم نماز میخوند،
منم حوصه ام سر رفته بود پا شدم رفتم بالای منبر میکروفونو ورداشتم، شروع کردم به خوندن شعرای مهد کودکمون،
کل مسجد داشتن همراه با لبخند ملیحی به نمازشون ادامه میدادن ...
یهو دیدم بابا نمازو ول کرده اینهو پلنگ گرسنه داره میاد سمتم، منم که به شدت احساس خطر میکردم فرارو به قرار ترجیح دادم و بابا بدو من بدو،
منم که ریزه میزه بودم از بین نماز گزارا سریع رد میشدم و داد میزدم : کمک این میخواد منو بزنه !! چند نفر که اصن افتاده بودن کف مسجد ریسه میرفتن، بقیه هم در حال ذوق کردن بودن، این ماراتون حتی تو تامو جری هم بی سابقه بود تا اینکه بابام منو گرفتو تا میخوردم منو زد




نوشته های جالب فیس بوکی



وص?ت ?ه پسر
.
.
به نام خدا
وقت? ا?ن نامه را م? خوان?د من د?گر در ا?ن دن?ا ن?ستم،
بلکه در اون دن?ا هستم!
مادر جان خواهش م? کنم روز خاکسپار?م از اون خرماها که
گردو داره توش نده، چون دوستا? من ?ه سر? ند?د بد?د
هستن که م?ر?زن رو خرماها دخلشونو م?ارن !
در اول?ن فرصت بعد از فوتم کامپ?وترم را در آتش سوزانده ،
و خاکسترش را با اس?د بشو??د که چ?ز? از آن باق? نماند،
چنتا س? د? ز?ره تختمه که روش نوشته آهنگا? مجاز، ول?
گول نخور?د و خواهشن ند?ده بشکون?دشون !!
?ه دوس دخدرم داشتم که هم?شه م? گفت : ا?شالله بم?ر?
که ?ه دن?ا از دستت راحت بشه اون زنگ زد بهش نگ?د من مردم!!




نوشته های جالب فیس بوکی



یه تریپی شاعرا دارن که میگن :
زیر بارون گریه کردم تا تو اشکامو نبینی
من موندم این که اینقدر تلاش کرده که نبینه چرا خودشو لو میده ؟
راستی
چه کسی خواست من و تو ما نشویم؟
خدایی دمش گرم نجاتم داد !




نوشته های جالب فیس بوکی



دختره تو پروفایلش نوشته دوست داشتم اگر قرار بود شی باشم، قلم می شدم.
اگر قرار بود حیوان می شدم عقاب می شدم. اگر قرار بود حس می شدم، محبت می شدم…
بش گفتم اگه قرار بود آدم میشدی چی میشدی؟؟؟
کلی بد و بیراه بم گفت




نوشته های جالب فیس بوکی



بــابــام اس فــرسـتاده: هــلـو، ســاعت 7 دم در حــاضر بــاش مــیـام دنـبالـت!!!
مــنــم فــکـر کـردم ازش عــاتـو گــرفـتم جــو گـرفـت جواب دادم: بــاشـه شــفـتـالـوی مـن ,مـانـتـو خـوشـگـلمـو میـپـوشـم مـیـام عـجـیـجـم!!!
بــعد بـابـام جـواب داد: اسـکـلِ بیــشــعـور, هـلـو یـعـنی سـلام ,عــاخـه تـو کـی میخوای آدم شی ؟؟؟20 سالت شد آدم نشدی,مــن چـه گـنـاهـی کـردم کـه تو پــسـرمـی؟؟؟




نوشته های جالب فیس بوکی



تلویزیون داره میگه :
جوونا باید مسیر زندگیشونو مشخص کنن تا موفق بشن ...
یهو بابام برگشته میگه :
مسیرشون مشخصه دیگه ...
اینترنت ..آشپزخونه...
اینترنت...دستشویی...
اینترنت...تخت خواب



منبع:pat-o-mat.com





برچسب ها : مطالب جالب و خواندنی  ,
مطلب بعدی : یادگار امروز